امروز روز چندم تنهایی دل است / باید نشست منتظر خوابها هنوز
تا برگ های خاک گرفته نمرده اند / باید گریست در عطش آبها هنوز
دلواپس ندیدن دریای عشق مرد / این چشمهای خسته ی بی طاقتم ، چه حیف
آن زنده رود کهنه ی بی تاب می رود / در آرزوی وصل ، به مردابها هنوز
سلام دوباره. منم بهت لینک دادم.مرسی
سلام اقای درخشان.
خسته نباشید.
عالی بود.
راستش من شعرهای شما رو خیلی دوست دارم.
موفق باشید.
سلام مرضیه خانم گل گلاب
شرمنده می کنی آبجی .
این حرفها که قابل شما رو نداره به قول معروف تک تک کلماتش فرش زیر پاتون
سلام
ممنونم
دو تا پیام داشتم تو گوگلین.دستتون درد نکنه
میرم که بخونم.
هر چند زیاد از ادبیات و شعر زیاد سر در نمیارم ولی در گفتارت یه غم خاصی نهفته بود.امیدوارم همه غمها روزی جاشو به شادی بده