این کلمات رو به یاد مهربانی های یکی دوست نازنین نوشتم که متاسفانه این روزها مدتیه که تویه بستر بیماری افتاده
دوستان گلم براش دعا کنید .
زبان چشمهایت را می دانم
زمانی که می تابی در دردزار سینه ی من
من کشدارترین ابهام زمینم
زمانی که می خوانیم
به سوی کجایی ترین باران
انعکاسم می دهی در کوچه های تنهایی
من احساسی باد آورده نیستم
مرا بخوان مهربان
دلتنگم
۲۴/۶/۱۳۸۷
سلام
بالاخره غزلباران به روز شد
منتظرتم
http://ghazalbaran.persianblog.ir/[گل]
سلام آقای درخشان
خوب هستید؟
خیلی وقته به ما سر نزنید...
چقدر شعرهای زیبایی نوشتید...حقیقتا از خوندنشون لذت بردم
از خداوند می خوام هر چه زودتر این دوست عزیزتون رو شفا بده و سلامتیش رو به دست بیاره تا شما هم شاد بشید...
خوشحالمون می کنید اگه باز هم تشریف بیارید و ما رو از نوشته های زیباتون بهره مند کنید
به امید دیدار دوست عزیز
سلام بر امیر خان گل ،
امیدوارم دوست نازنینت رو دوباره سالم و سرحال ببینی . خدا شفایش دهاد ...
سبز باشی
یا علی