بشکن ؛ تمام ! بی تو غزل لفظ و مردنیست
غی غاژ های اشک من از دست بردنیست
وا کن گره نزن به شبت خواب مرده را
شبهای عین و شین و تو با قاف خوردنیست
در یک گره شبیه گره باز می شوی ، یا نه
گاهی گره گره شدنت هم شمردنیست
ای اشکهای خستگیِ من به یادتان
این لحظه های مظطربم تا نخوردنیست
شب با ستاره ها وَ من و آه با همیم
اشکی که در تو هضم شود سر سپردنیست
18/9/1387
پسر سرتق سلام
این شعرو امروز دومین باره که میخونمش . اونور نظر ندادم اما اینجا میگم قشنگه . تصویرش باحالن . آفرین
سلام برسون
به وبلاگ بابا هم سر بزن
بروزم ها
که ذهن روشن تو شاعر
از شاخه شاخه های خورشیدی است ...
نگاهت را به کوچه های سیه شده ... بنشان
سحرگاه و شبانگاه /
.............................
مجموعه ی (نامه هایی که به تو نمی رسند) بعد از مجموعه ی (قط نوشته)که توسط ارشاد رد شد و مجوز نگرفت (مجوز چاپ گرفت/به این بهانه با یکی از شعرهای این مجموعه به روزم/منتظر قلم سبزتون هستم ...
پایا [گل]