خوابیده ای و باز زمانِ بی تو مردن است
کنار میز و صندلی به گریه دل سپردن است
و کفش های پاره ام به من اشاره می کند
دوباره وقت کوچه را بدون تو شمردن است
دو نه ! سه تا چهارتا چقدر کوچه مانده است
و پای خسته ی مرا زمان غصه خوردن است
شبی گرازه می شوم درون کوچه بی تو منگ
و من دوباره می رسم به اینکه وقت مردن است
87/11/22
سلام
تبریک به خاطر وبلاگت زیباتون
منم یه وبلاگ کوچولو دارم که خوشحال میشم بهم سر بزنین
در ضمن اگه مایل به تبادل لینک هستین منو با نام LOVE STORY لینک کنین بهم خبر بدین تا لینکتون کنم
سلام رفیق
عجب وبلاگی داره
عین سایت درستش کردی
دمت گرم
ببینیم من بهتر مینویسم یا تو
البته من میخوام با این وبلاگه باحالت تبادل لینگ داشته باشم
ولی بازم دمت گرم از این همه زحمتی که میکشی