اینجا برای ابر فقط آب مانده است

بغضش کنار چشم خدا خواب مانده است

 

گرما بدون شعله در این سینه می لمد

زور جرقه در ته تالاب مانده است

 

میراث موجهای بلندی که عشق داشت

گویا درون سینه ی گرداب مانده است

 

هر جا که می رسی سر دیوانگان پر است

از قصه ای که عشق در آن خواب مانده است

 

هر زخمه ای که عاشق بی نغمه می زند

دردش فقط به سینه ی مضراب مانده است

 

شرم آور است فاصله ی ابر و آسمان

گویا  زمین میان دو بی تاب مانده است

 

بازا رسم کوه و بیابان کساد و سرد

دستان عشق در گل مرداب مانده است

 

ای کاش جای کوچه به بن بست می رسید

عشق پیامکی که هوس تاب مانده است

 

١٣٨٨/١/٢٨

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نسیم باران چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:06 ب.ظ http://www.mitra2007.blogfa.com

سلام
مثل همیشه زیبا و پرمحتوا .

امید صباغ نو یکشنبه 28 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:29 ب.ظ http://ghazalbaran.persianblog.ir

سلام
بالاخره بعد از هفت ماه به روزم
منتظرتان هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد