من تشنه ی نوشتن یک مشق تازه ام

سر مشق ما بدون تو انشا شد و هنوز

هر جمله در نبود تو املا شد و هنوز


مشغول درس مبهم چشمت شدم و باز

این راه ، رفته غرق تماشا  شد و هنوز


زنگ حدیث می خورد و ذکر می کنیم

عشقی که مثل چشم تو زیبا شد وهنوز


مائیم و یک اتاق پر از درس و مشقِ آه

از پشت شیشه اشک تو پیدا شد و هنوز


اندیشه ام به اوج خودش پشت کرده است

اینگونه این خمار تو تنها شد و هنوز


یادم نمی رود که تو پیدا شدی شبی

یک دشت گم شده و تو پیدا شد و هنوز


دستم برای لمس تو مواج مانده بود

چشما خواب رفته ی من وا شد و هنوز


این شعر را برای تو آماده کرده ام

هر چند شعر و رو دفتر من تا شد و هنوز


من تشنه ی نوشتن یک مشق تازه ام

هر چند بی حضور تو اشنا شد و هنوز


1390/1/5

نظرات 1 + ارسال نظر
غــــــــــــــــز ل شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:35 ب.ظ

به به چه وبلاگ زیبائی چه شعر زیبائی و چه پر باره
قالب رو درست کن حیفه .............
بذار همه ببیند و لذتشو ببرند ثواب داره والا
دستت درد نکنه دعوتم کردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد