انتظاری خسته دارم

می شوم دریا تو باور کن هراس موج را

کاش بشناسی مرا یا التماس موج را


آنقدر تا پیش تو خورشید می سوزد مرا

تاول از کف می شود تا تو لباس موج را


تا که  از خورشید آسایش بیابد ناگهان

ماه می ریزد به ساحلها اساس موج را


انتظاری خسته دارم روز تا وقت غروب

شام بغضم را شنیدی الغیاث موج را


بعد از این چشم انتظاری قایقی باش و بیا

تاببینی اشتیاقم را سپاس موج را



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد