خدا ی توطئه

وقتی خدای توطئه دستان عشق بود
ما را خدا ؛ خدای گناهان عشق بود


ان الذین آمَنو و َ آمِنو ... همه

تحصیلِ خونِ رگ زده ِ از جان عشق بود


در نیل آب تف زده از شوق سرکشی

خونابه ای به کام غریبان عشق بود


آیا گناه واژه ی خوبیست یا که نه !

مرگ فرشته حاصل شیطان عشق بود


ما مست چشم و دست و لب دختری که او

مست از گذار نیمه ی پنهان عشق بود


یا او که مست دولت عاشق شد و نشست

سختی ندیده عاشق آسان عشق بود


جویای عشق نیست تن بی لباس ما

این شهوتی که قاتل چشمان عشق بود


ما سِحر می شویم به یک چشم نیمه باز

آیا گناه نکته ی پنهان عشق بود ؟


باور کنید توطئه ایی پشت سینه هاست

وقتی خدا ؛ خدای گناهان عشق بود

1391/10/7   

فکر من نباش برو

به جان عشق بیا فکر من نباش برو
پُرند در همه جا فکر من نباش برو

تو را به جان خودت پشت سر نگاه نکن

فقط بدون صدا ... فکر من نباش برو

همین که زمزمه ی گریه ام به گوش رسید

بدون چون و چرا ..فکر من نباش برو

تورا همیشه به نزدیک خویش می خواندم

ببُر تو فاصله را فکر من نباش برو

تو را که بزم گل و شمع و مرگ پروانه است

برو به سمت کجا؟! فکر من نباش برو

من ایستاده ام اینجا که کوه سنگ شوم

تمام راه بیا فکر من نباش برو

هوای بوسه مرا می کشد نمان اینجا

برو به سمت فضا فکر من نباش برو

پُر است دیو و دد اینجا چقدر می ترسم

تو هم بترس خدا.. فکر من نباش برو
1391/9/9