صدا سریر غرور است و غم ــ بهانه ی عشق
لبان مجاور بودن ــ دلم ترانه ی عشق
سکوت ترجمه ی بیستون تنهایی
شکاف کوه گزیدن شبیه لانه ی عشق
اگر شکار تو گشتم مرا مکش ای عشق
که سینه ی من غمگینت آشیانه ی عشق
دریغ اگر نکنی لب ، من آه جوی توام
که سوز سینه ی عاشق بود نشانه ی عشق
گذر به خانه ی اندوه من نمی آری
که تاب زلف سیاهت زنم به شانه ی عشق
مرا امید وصالت قمار تنهاییست
که دام رفته بجویم به طعم دانه ی عشق
مراد من که به تنها شدن نشانه شدم
همیشه وصل تو باشد غم شبانه ی عشق
19/1/1387