امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
می نویسم غزلی ساده ولی تمرینی

عاشقم ابر نیا من پر اشکم امشب
و ترگ خورده نگاهم که تو در پرچینی

عاشقم عشق من امروزی و دیروزی نیست
فاصله داده ام از خویشتن ای بی دینی

می شکم خط دلم را به خیابان و عبور
می کنم تا که مرا در هیجان ها بینی

که چه بی ربط شده خانه ی دل بی تو خراب
کارتن خواب شدم در تب خرما چینی

18/5/1387

تقدیم به عزیز دلم، مهربونی که تمامی برای او می جوشم.

شبیه ساعت شنی من از ترانه ها پرم

شبیه زنگ مدرسه من از کلاس دلخورم

شبیه هیچ نیستم ولی شبیه می شوم

به عشق ان نگاه گرم کمی شبیه چادرم

سلام خانم عزیز من عاشق شما شدم

برای سقف خانه ات ببین شبیه آجرم

دریغ لحظه ای زد و خماری از سرم پرید

همیشه شکوه دارم از همان که زد تلنگرم

چقدر ترس وای نه ! چقدر عشق داشتم

که لحظه ای ببینی ام که ابر آسمان خورم

13/5/1387