پنجره فرصت دیدار و تماشا دارد
گشوده و بسته
لبخندی در اندوه پنهان است
پنجره زخمه تنهایی دل است
راه دیدار و تماشا همین در است
پنجره باز شو امشب که نگاهم خسته است
پرستوها از راهی دور آمده اند
شمع دیدار را بر لبان پنجره روشن کن
پروانه دلتنگ است
در تماشای خیالات مگذار مرا
دریچه های بسته فرسودگی چشمانند
پنجره را بگشا امشب