برگرد وقت بغض دوباره است پیش من
این دل بدون چشم تو پاره است پیش من
برگرد شب بدون تو دردی است لا علاج
مدّی برای کشف ستاره است پیش من
با این حصار سخت که دورم کشیده ای
یک جمعه در حضور تو چاره است پیش من
"والعصر" ؛ من بدون تو خسران ممتدم
یک بغض و چند قرن شماره است پیش من
از دست اهرمن و اهورای قلب خویش
هر جمله انتظار دوباره است پیش من
وقتی قرار آمدنت دیر می شود
این دل بدون چشم تو پاره است پیش من
90/2/9
به روزم ومنتظر حضور گر م شما
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست میدارم
تو رابه خاطر عطر نان گرم ،برای برفی که آب میشود دوست میدارم
تو را برای دوست داشتن دوست میدارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست میدارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست میدارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست میدارم
برای پشت کردن به آرزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست میدارم
تو را برای دوست داشتن دوست میدارم ...