بندی عشق تو بودم صنما یادت هست
که بریدی زمن آن لحظه که می باید بست
می نشستم که تو باز آیی و حیف
که تو را باور بیماریم از خاطره جست
زخمی عشق تو با هیچ غم آزار ندید
غیر جور تو که با وصل ندارد پیوست
ماهی تنگ تو بودم که ندادی آبش
سبزه ی عید تو بودم که به پاییز نشست
سفره ی عید تو یک سین کم آورد آری
هفت سین تو پر از سینه عشاق شده است
سلام ممنون که سرزدی
من شما رو لینک کردم شما هم اگه خواستی منو لینک کنید
ببخشید یک سوال آهنگ وبلاگم چه جوریه؟ اگه قشنگ نیست عوضش کنم
موفق باشی .
آرزوهاتو یه جا یادداشت کن و همشون رو یکی یکی از خدا بخواه . خدا یادش نمیره ، ولی تویادت میره که چیزی که امروز داری ، آرزوی دیروزت بود
سلام ممنون که سرزدی
وممنون از لینکت موفق باشی.
هر کس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند حرفی نیست از دوست بپرسید که چرا می شکند