هزار راه رفته ام برای گفتن درد
در آن سکوت که هر شام من برای تو داشت
ستاره های رسیدن برای تو می کاشت
برای لحظه ی دیدن
کنارت ای گل نارسته
عطر مهر پاچیدن
به پای ثانیه ها می کشم ؛ فراقت را
به پای ثانیه های رسیدنت ـــ آری
ولی تو موعد دیدار را برده ای از یاد
مجاب می کند اما مرا شمیم ـــ نسیم
که گرده های نگاه تو می رساند باد
غریب باید بود
آه
نبایدم آسود
نبایدم آری ـــ به یاد روی تو ــــ گل
به اشکها آلود
سلام.
خب برای سرگرمی خوبه!!!
به قول یکی از دوستام امروز دیگه کسی حال خوندن شعر رو نداره ولی من هنوز حال خوندن شعر رو دارم.
مخصوصا شعرای قشنگ وبلاگ شما.
راستی شما پیچیدگی کار من رو بیشتر کردینا!!!
اسم وبلاگتون رو اشتباه نوشته بودین!
من حدس زدم که یه دونه a کم داره!
امیرجان سلام مرسی که سر زدی عزیزم من لینکت کردم اگه زحمتی نیست منم لینک کن راستی لطف کن ایمیل تا برام send کن اخه یه دوست توی شهریار دارم شاید به کمک تو تونستم پیداش کنم ............فعلا