دگر ز گفت و نهفت لحظه ها ــ خستم

رتوش آیینه ها را نمی گدازم هیچ

طنین واژه ی ناگفته می نوازد گوش

ولی برای سرودن

حدیث بی تو نبودن

خیال من خسته است

چه می شود اگر بهر بیاید !

ــــ جهان بگیرد رنگ ــــ

دگر ز آمدن هر چه می رود ـــ خستم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد