که اینجا فصل بی فصلی است دیگر

گیاهان زرد  ــ زمینش خشک ــ

 

لبان خفتگان پر درد

 

به سنگ فوت و میلادش

 

نشسته گرد

 

زمین را  اعتدال فصل باران است

 

درختان را خیال میوه دادن سبز

 

ولی سنگ مزار عرصه داران سرد

 

زمین از ننگ هر سنگ سیاهی

 

فسرده پیکرش ؛  

 

اشک است و آهی

 

که اینجا فصل بی فصلی است دیگر

 

نمی رقصد قلم

 

می جنبدم اشک

 

که اینجا در بهاران هم خزان است

 

 

قطعه هنرمندان

 امامزاده طاهر کرج   10/1/87  

 

نظرات 1 + ارسال نظر
رها یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:44 ب.ظ http://r717.blogfa.com

سلام خوبی؟وبلاگ قشنگی داری من هم عاشق شعر و داستانم موفق باشی به منم سر بزن و حتما نظرت رو بگو منتظرم بابای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد