رود ؛ خانه من است
هلهله می کنم و می کوبم
کودکیم سرگردان
طاغیانه عبور می کنم و می شوبم
رود ؛ خانه من است
من نم چشم عاشقم
شسته شده در تنهایی
هر کجا برسم
می گریم و می روبم
ادامه...
سلام بسیار جالب بود ذوق بسیار مطبوعی داری. شاید ظرفیت ما برای عشق کم است که باعث گنگی آن می شود ولی حتی درک یک لحظه از عشق به یک عمر گنگی م ارزد نه ؟ شاید مستی عاشق همین باشه
ممنون از محبتت اما رضا جان اینجا صحبت از طاقت و کشش ما در دربافت و فهم عشق نیست .
موضوع اینه که شاعر خواسته بگه زندگی بدون عشق گنگه .
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
جالب بود
سلام
بسیار جالب بود ذوق بسیار مطبوعی داری.
شاید ظرفیت ما برای عشق کم است که باعث گنگی آن می شود ولی حتی درک یک لحظه از عشق به یک عمر گنگی م ارزد نه ؟
شاید مستی عاشق همین باشه
ممنون از محبتت اما رضا جان اینجا صحبت از طاقت و کشش ما در دربافت و فهم عشق نیست .
موضوع اینه که شاعر خواسته بگه زندگی بدون عشق گنگه .