لحظه های بی تو تنها

تنگ بی آب من امروز پر از اشک دل است

در مرام عاقلان این حال و روزم باطل است

 

مرغزار جان ما را دلبری آتش کشید

آهویی در دشت مانده دلبر از وی غافل است

 

 

آسمان خانه ی  من بی ستاره ماند و حیف  

آسمان مرده هم در بند خشتی از گل است است

 

دارم امید آسمان امشب بباری سینه چاک

تا نبیند دشمنم اشکی که از خون دل است

 

 

باغبان کوچه های بی کسی دیروز مرد

امشب از درد نمردن اشک من بی حاصل است

 

گریه کن تنهاترین ابر نباریده غریب

گریه هم در وقت مردن آرزوی عاقل است

نظرات 1 + ارسال نظر
مرضیه سه‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:58 ق.ظ

سلام آقاى درخشان.
مثل همیشه عالى بود.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد