باور کردنش سخت است

تقدیم به دوستی که چند ساعتی از سفر رفتن او می گذره و من احساس پیری می کنم .
به یاد او و به امید شاد و سلامت بودنش .


آنقدر بی دوست می میرم که باور کردنش سخت است
از آن تاکی که بارش نیست ساغر کردنش سخت است

چنان می سوزد این قلبم ؛ ترگ هایش گسل گشتند
زمان سکته کردن می رسد ، وقتی که از بر کردنش سخت است

بلندای خیالاتم درون چاه ویل درد گم گشته است
گلی را که زمانه خشک گردانید پر پر کردنش سخت است

بدنبال خیابانی که ته دارد نمی گردم که ولگرد بیابانم
بدون دوست حتی مصرعی را تا به آخر کردنش سخت است

خیالی نیست من تنها تر از ماه و بلند آوازه تر از آه می مانم
به جان عشق این انگیزه باور کردنش سخت است

5/9/1387

نظرات 2 + ارسال نظر
پژمان پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:01 ق.ظ http://shaerane.blogsky.com

سلام

آقا امیر یک خورده از تبلیغات همراه اول یاد بگیر که همیشه یادآوری می کند هیچکس تنها نیست.

نگران نباشید هیچ کس تو این دنیا تنها نیست خدا همیشه و همه جا با شماست. در ضمن دعای ناقابل ما هم همیشه همراه همه انسانها و پدران و مادران و خواهران و برادران دینی و مسلمانمون هست.

با این حساب شما هم هیچوقت تنها نخواهید بود.

مریم تاران پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:55 ب.ظ http://www.avayedel.com

آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همینجاست بخند
دستخطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آن خدایی مه بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند
سلا داداش جان
شعرت خیلیییییییییییییییییییییی زیبا بود خیلییییییییییییییییییییییییییییییی. تو یه حال و هوای دیگه رفتم یاد خاطرات جوونیم افتادم .
ایشالله همیشه زنده باشی برامون شعر بگی و ما رو یاد خاطراتمون بندازی
پاینده باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد