آنکه درون آرامی دارد هم چنان پندار و گفتار و کردار آرامی دارد .

"بودا "

افسون گر شب

 

 

 

 

 

 

سبک بودم سحرها را به یادت آسمان گرد

برای دیدنت بی تاب هستم زود بر گرد

 

ستاره ، مشتری من بودمت شبهای مهتاب

تماشای تو ای افسون گر شب عاشقم کرد

 

عزیزم چشمهایت را بتابان بر شب من

شب چشم انتظاری ، بی قراری ، سوزشی سرد

 

خودم را می کشم در آتش چشمان مستت

بکش دست نوازش بر دلم ، ای کاهش درد

 

همیشه لحظه ها را شاخه شاخه برگ تا برگ

نفسهایم شمارش می کند ای عشق شبگرد

 

بدان من منتظر می مانم و با حسرت  چشم

برای دیدنت بی تاب هستم زود بر