وقتی که اشک با تو به لبخند می رسد
دل واژه های تلخ مرا قند می رسد
از شب خماری تشویش دار عشق
پیغام بی قراری پیوند می رسد
من در تماس چشم تو هی گیج می خورم
دیوانه می شوم ... و مرا بند می رسد
شب ها به جرم بی تو شدن زهر می خورم
آن لحظه ها که بی تو به شرمند می سد
شاعر شدم که عشق تو را جستجو کنم
جویای عشق با تو به لبخند می رسد
17/8/1387
وقتی که اشک با تو به لبخند می رسد
دل واژه های تلخ مرا قند می رسد
از شب خماری تشویش دار عشق
پیغام بی قراری پیوند می رسد
من در تماس چشم تو هی گیج می خورم
دیوانه می شوم ... و مرا بند می رسد
شب ها به جرم بی تو شدن زهر می خورم
آن لحظه ها که بی تو به شرمند می سد
شاعر شدم که عشق تو را جستجو کنم
جویای عشق با تو به لبخند می رسد
17/8/1387